G20 در یک نگاه
خات نیو- گروه ۲۰ اولین نشست خود را در ۱۹۹۹ و با رویکرد اقتصادی و دستور کار پیرامون موضوعاتی چون پرکردن شکاف اقتصادی شمال – جنوب / موضوع زنان و مشکلات اجتماعی و تغیرات اب و هوایی و … برگزار کرد. تعداد کشورهای عضو اگرچه شامل ۲۰ کشور میگردد لاکن کشورهای گروه ۷ و چین و روسیه و هند را می بایست کشورهای اثر گذار این گروه و مابقی همچون ترکیه / عربستان / ارزانتین و اندونزی و … را به عنوان کشورهای مشروعیت بخش و همراهی کننده سیاستهای این گروه محسوب نمود. مجموعه این گروه جمعا ۸۵ درصد تجارت جهانی را در اختیار دارند و این در حالیست که بالغ بر ۱۸۵ کشور جهان سهمی معادل ۱۵ درصد را بخود اختصاص میدهند که با توجه به نقش و سهم اینکشورها در تامین مواد خام و بازار مصرف این گروه میتوان عمق شکاف و بی عدالتی حاکم بر نظام جهانی را متوجه شد . شکافی که کماکان در حال عمیقتر شدن میباشد .
نکته درخور توجه در نشست کنونی این گروه اختلاف اشکار میان چین به عنوان میزبان شایسته این دور از اجلاس با طرفهای امریکایی بود و اینکه این اختلافات نه تنها در سطح مواضع رویکردی بلکه تا سطح تشریفات اولیه نیز خود را نمایان ساخت به نحویکه اختلاف مسوولین تشریفات دوطرف بحدی طولانی شد که امکان استقبال متعارف از اوباما را نیز سلب و رییس جمهور امریکا را مجبور ساخت تا از پلکان عقب هواپیما و بدون فرش قرمز بر سنگفرش فرودگاه قدم بگذارد .
چینی ها در راستای استراتژی بلند مدت خود دایر بر پیگیری منافع ملی خود با اجتناب حداکثری از چالشهای سیاسی و صرفا متمرکز شدن بر اقتصاد در این نشست نیز بر حل و فصل مسایل جهانی بر پایه همکاریهای اقتصادی تاکید و حاضرین را توصیه نمودند. در مقابل امریکاییها با اشاره بر لزوم استقرار دموکراسی در کشورها به عنوان پیش نیاز توسعه اقتصادی بر لزوم مداخلات سیاسی خود در جهان کماکان تاکید کردند !
تقابل این دو رویکرد با غلبه رویکرد چینی بر امریکایی را میتوان در اظهارت رییس کمیسیون اروپا در نشست مشاهده کرد . وی در سخنان اعتراضی خود به میزان تولید فولاد چین عنوان کرد که این روند تهدیدی برای اقتصاد اروپا است . به عبارتی در این نشست ملاحظه میشود که غربیها که خود را مدافع و پرچمدار تجارت ازاد در جهان نشان میدادند امروز از محدودیتهای تجاری سخن رانده و برخلاف شعارهای قبلی منافع خود را حتی برخلاف مواضع اعلانی خواستار میشوند .
با توجه به تحولات اخیر در اروپا و خروج بریتانیا از اتحادیه و بحرانهای جدی همچون اوارگان و بدهیها و بیکاری و … در قاره پیر و در مقابل رشد و رونق اقتصادی در اسیا بخوبی میتوان از دست رفتن مزیت نسبی غرب در اقتصاد جهانی و جابجایی ظرفیتهای تجاری و مدیریتی در اداره اقتصاد جهانی از غرب به شرق را دریافت کرد . بیشک چنین دریافتی نقش تاثیر گذاری در طراحی و اجرای راهبردهای ملی خواهد داشت مشروط بر اینکه بتوان ظرفیتها و فرصتهای ملی و در مقابل تهدیدات ملی در سایه خودباوری حاکمیتی مشابه چینی ها را احصاء نمود
ابوالفضل ظهره وند