فراتر از مرزهای جغرافیایی هشتم مهر روز مولانا
هشتم مهر زادروز و بزرگداشت مولانا، شاعر نامی ایرانی است.
به گزارش خات نیوز آثار مولانا به علاوه مناطق فارسی زبان، تأثیر فراوانی در هند و پاکستان و ترکیه و آسیای میانه گذاشته است. در این روز در سال 1207 میلادی، جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی و مولانا در بلخِ خراسان بزرگتر (افغانستان امروز) به دنیا آمد.
او از مشهورترین شاعران ایرانیتبار پارسیگوی است نام کامل وی محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی بوده و در دوران حیات به القاب «جلالالدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده میشدهاست.
در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن 9) القاب «مولوی»، «مولانا»، برای وی به کار رفتهاست و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. زبان مادری وی پارسی بوده است.
مولوی زادهٔ بلخ (خراسان قدیم، افغانستان کنونی) یا وخش بود و در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) در قونیه در دیار روم میزیست. با آنکه آثار مولوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی پارسیزبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر میدانند، چرا که حدود شصت تا هفتاد هزار بیت او فارسی است و خطبهها و نامهها و تقریرات (تعالیم او به شاگردانش که آن را ثبت کردند و به فارسی غیرادبی و روزانه است) او نیز به فارسی میباشد؛ و تنها حدود هزار بیت عربی و کمتر از پنجاه بیت به زبانهای یونانی/ترکی (اغلب به طور ملمع در شعر فارسی) شعر دارد.
ترکیه هم به خاطر آن که مولانا به رومی شهرت داشته و این رومی ناظر به اقامت او در آن سامان و مرگ و خاک سپاری در قونیه ترکیه است
مولانا یکی از نمادهای عرفان ایرانی است و عرفان، ویژگی فرهنگ و ادبیات ما و متمایز کننده با دیگر مسلمانان. ایرانی، مسلمان شد اما عرب نشد و اگر فردوسی فرم و پوسته (زبان) را حفظ کرد مولانا مغز و محتوا ( نگاه عرفانی) را در این قالب ریخت.
چه این گزاره را بپذیریم که او متأثر از «محی الدین ابن عربی» بوده و چه مولانای روم را مرتبط با اندیشه های او بدانیم باز مولاناست که روح اندیشه ایرانی و خدای مهر را باز می تاباند. مشهورترین سخن ابن عربی که متفکران اسلامی با قرائت های دیگر را به چالش کشید این بود که پرسید: رحمت خداوند بی منتهاست یا نهایت دارد؟ پاسخ دادند: بی نهایت است.
پس پاسخ داد: اگر اقیانوس رحمت خداوندی بی منتهاست پس غضب و کیفر در آن جایی ندارد!
این نگاه هنرمندانه و عاشق خواندن خداوند در حالی است که واژه «عشق» در مذهب نیامده و به تعبیر حافظ «حرف عشق، در دفتر نباشد».
مولانا چه تحت تأثیر ابن عربی و جدا از او بیش از هر سخن پرداز و اندیشه ورز دیگری مفهوم «عشق» را رواج داد و مراد از این عشق همان است که درسخن ابن عربی آمد تا پاره ای اختصاصات فرهنگ ایرانی وارد نگاه اسلامی شود و آن عشق در که در کلام مولانا موج می زند از این نگاه ناشی می شود و در سخن حافظ به شکل دیگری به اوج می رسد.
اگر هر سال مولانا مولانا کنیم ولی بچه های ما نتوانند چند بیت شعر سادۀ مثنوی معنوی را درست و روشن بخوانند فایده ای ندارد. با همۀ جبهه گیری ها علیه حفظ کردن اشعار اگر دانش آموزان در مقاطع مختلف درسی اشعاری از مثنوی را از بر کنند جای دوری نمی رود. مگر می شود پارسی زبان باشیم و نتوانیم این اشعار را از بر بخوانیم:
بشنو از نی چون حکایت می کند/ وز جدایی ها شکایت می کند/ از نیستان تا مرا ببریده اند/ از نفیرم مرد و زن نالیده اند…