سریال همه جا تو her yerde sen
دمیر: من دمیر ارندیل هستم
منم بابای سلینم
دمیر: وقتی که بابات بفهمه بهش دروغ گفتی، قلبش بیشتر میشکنه
سلین: تو اصن میدونی ناامید شدن پدر مادرت چطوریه؟
ودات: مسئلهی خانوادگیه دیگه، تحت تاثیر قرار گرفته سلین داداش، تو آخرین بار پدر مادرت رو تو اون خونه وقتی ۶ ساله بودی دیدی حالا دختره پدر مادرش پاشدن اومدن اون فقط مجبور نیست که دروغ بگه، فراتره…
سلین: این مسئلهی زندگیمه لطفا بهم کمک کن
دمیر:این بار داشتم جا به جا میشدم،اونم جایی که نباید برای اولین بار جمع کردن وسایل برام سنگین بود
فروح:عملیات امروز شروع میشه
سلین:باشه، انجام بدیم
ماهم دقیقا از تو حرف می زدیم چیزهایی هست که باید حرف بزنیم