سرانجام سرنوشت حزب حاکم ترکیه چه خواهد ؟؟؟
به گزارش گروه بین الملل در بخش پیشین این گزارش، به این اشاره شد که دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه تاکنون 6 وزیر امور خارجه داشته که از بین آنها، عبدالله گل و علی باباجان، به عنوان دیپلمات های جویای توسعه اقتصادی و دیپلماسی با هدف جذب سرمایه گذار خارجی شناخته شدند و در عین حال، عضویت ترکیه در شورای امنیت سازمان ملل و برجسته سازی نقش این کشور در محافل و باشگاه های جهان غرب را مهم می پنداشتند.
اما احمد داوود اوغلو، به عنوان وزیر و دیپلماتی شناخته می شود که نقش او فراتر از یک وزیر و مدیر بوده و از او به عنوان معمار سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه و بنیانگذار استراتژی اهداف کلان ترکیه در منطقه و جهان نام برده می شود. با این حال، خطاهای محاسباتی مثلث اردوغان – داوود اوغلو – فیدان در پرونده سوریه، موجب آن شد که این تیم، نگاه اغراق آمیزی به نقش ترکیه داشته باشد و چنین تصور کند که آمریکا پیشنهادهای ترکیه را می پذیرد و کاری می کند که این کشور به مهمترین شریک منطقه ای غرب تبدیل شود. همچنان که اشاره شد، محاسبات غلط بخش سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه، موجب شد که اهمیت موضوعاتی همچون قدرت بازیگران اثرگذاری مانند ایران، روسیه، کردها و اروپا، نادیده انگاشته شود.
علاوه بر این، مثلث مزبور، به قدرت معارضین بشار اسد در سوریه و نیروی اخوانی های مصر و تونس، نگاهی اغراق آمیز و تخیلی داشت و در میدان عمل، ترکیه در شرایطی گرفتار شد که برای رسیدن به اهداف خود، چشمانش را به روی تردد افراطی ها در مرز سوریه و ترکیه بست و هزاران تروریست از ده ها کشور جهان، توانستند از طریق مرز ترکیه، خود را به سوریه برسانند.در این بخش از گزارش، به این موضوع می پردازیم که روند جدایی احمد داود اوغلو از حزب عدالت و توسعه چه تاثیری بر سرنوشت این حزب گذاشت و در عین حال، سیاست خارجی تیم اردوغان در چه مسیری دنبال شد.
آیا همه تقصیرها بر گردن وزیر است؟
حزب عدالت و توسعه در سالیان اخیر تلاش کرده تا بار اصلی خطاها و خسارات مرتبط با سیاست خارجی غلط را بر گردن داوود اوغلو بیندازد و به نقش اردوغان در اتخاذ تصمیمات مداخله جویانه، اشاره نشود.
این موضوع از دو بُعد شایان توجه است:
1. همچنان که در بخش های پیشین اشاره شد، داوود اوغلو از معدود سیاستمدارانی است که بدون آن که در حزب عدالت و توسعه فعالیت کرده باشد و مدارج رشد را پله به پله طی کند، به یک باره بالا آمد و اصطلاحاً ره صد ساله را یک شبه پیمود. او در حالی از گرد راه نرسیده، مشاور نخست وزیر و مشاور رئیس جمهور و وزیر امور خارجه شد که برخی از موسسین حزب عدالت و توسعه، حتی قبل از تاسیس حزب و از دوران جوانی، از شهرداری استانبول با اردوغان همراه بودند و حتی به پست معاونت وزیر هم دست نیافتند. در نتیجه این موضوع کینه ای در دل بخش قابل توجهی از موسسین و سران حزب به وجود آورد. بعدها خود داود اوغلو اعلام کرد که گروهی از بزرگان حزب، حتی بدون آن که به خود اردوغان اطلاع دهند، یک گروه اطلاعاتی رسانه ای مخوف به نام «پلیکان» تشکیل دادند تا با انتشار مطالب انتقادی تند علیه داوود اوغلو، زمینه را برای کنار نهادن و حتی اخراج او، فراهم آورد.
2. بزرگان حزب عدالت و توسعه نیز متوجه شدند که تصمیمات و اقدامات دولت ترکیه تا چه اندازه بحران سوریه را عمیق تر کرده و چه پیامدهای امنیتی و اجتماعی تلخی برای مردم منطقه داشته است. بنابراین آنان به این جمع بندی رسیدند که بهتر است به جای آن که از تصمیمات غلط دفاع کنند، یک قربانی بیابند و همه کاسه کوزه ها را بر سر او بشکنند. آنان از برخی مواضع انتقادی داوود اوغلو علیه اردوغان به وجد آمده و فهمیدند که قربانی، خود اوست. این تیم، از همان دورانی که داوود اوغلو در وزارت امور خارجه فعالیت می کرد، به دنبال کنار نهادن او بود. ولی زورشان نرسید و سفرهای متعدد، بیش فعالی دیپلماتیک، روابط گرم داوود اوغلو با کلینتون وزیر امور خارجه وقت آمریکا و در عین حال روابط گرم او با اروپا، اعراب، ایران و کشورهای منطقه، کاری کرد که داوود اوغلو در چشم خود اردوغان به یک برند تبدیل شود و حتی پست نخست وزیری ترکیه و رهبری حزب عدالت و توسعه را به او واگذار کند.
با توجه به تفاوت ماهوی فعالیت داوود اوغلو در سه پست متفاوت وزارت امور خارجه، نخست وزیری و رهبری حزب عدالت و توسعه، در این بخش فقط به ابعاد مربوط به سیاست خارجی پرداخته می شود و به این بسنده می کنیم که توصیف داوود اوغلو به عنوان «معمار سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه»، نشان از لطف و مرحمت معاونین و مشاورین اردوغان در حق داوود اوغلو نبوده و نیست. بلکه تلاشی است برای این که نشان دهند کل تصممیات غلط توسط داود اوغلو اتخاذ شده و دیگران بی تقصیرند. اما او بارها اعلام کرده که تصمیمات سیاسی و امنیتی حساسی که درباره سوریه، پ.ک.ک، عراق، بالکان، مشارکت در مذاکرات هسته ای ایران، نفوذ در آفریقا و مناطق دیگر اتخاذ شدند، همگی برآورد همفکری و اجماع نظر بوده و در این میان، نقش رجب طیب اردوغان در مقام نخست وزیر، هاکان فیدان رئیس سرویس اطلاعاتی میت و ژنرال خلوصی آکار رئیس وقت ستاد کل نیروهای مسلح ترکیه، اگر بیشتر از نقش وزیر امور خارجه نبوده، کمتر هم نبوده است.
با این حال، نمی توان از بیان این واقعیت گذشت که دیدگاه های داوود اوغلو درباره خاورمیانه و میزان ظرفیت و توانایی ترکیه برای اثرگذاری بر روند تحولات منطقه، نسبت چندانی با واقعیت و منطق جاری بر روابط بین الملل نداشته و توام با برخی توهمات تاریخی بوده است.
ترکیه و تنهایی مقدس
اصلی ترین انتقاد و گلایه ترکیه در چند سال اخیر در برابر غرب، این بوده که چرا آمریکا و اروپا، ترکیه را تنها در منطقه وانهاده اند.این ابراهیم کالن مشاور رئیس جمهور ترکیه بود که برای نخستین بار از اصطلاح عجیبی به نام «تنهایی مقدس» یاد کرد. شاید خود او نیز در آغاز، تصور دقیقی درباره محتوای این سخن نداشت و نمی دانست که ممکن است بیان این حرف، گزک به دست منتقدین بدهد و برای تیم اردوغان، دردسرساز شود.
در نگرش کالن ترکیب تنهایی مقدس، در واقع نوعی گلایه و کنایه است. به این معنی که دنیای غرب و در راس آن آمریکا و ناتو، در پرونده سوریه، نه تنها ترکیه را تنها گذاشته بلکه به این کشور پشت کرده اند. اما در نگاه منتقدین و تحلیل گران، این سخن همچون اذعان و اعترافی قلمداد شد که نشان می داد تیم سیاست خارجی دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه، با محاسبات غلط، تشخیص نابه جا و رویاپردازی های تاریخی، به جای آن که واقعیت عینی و اجتماعی کشورهای منطقه را درک کنند، با پناه بردن به مشتی ایده غیرقابل دفاع، ترکیه را بدنام و منزوی کرده اند.
داوود اوغلو و اردوغان، بارها اعلام کردند که هدف آنها از تحرک دیپلماتیک، استفاده از ظرفیت های همکاری منطقه ای، چندجانبه گرایی و تبدیل ترکیه به یک میانجی روشن ضمیر و توانمند است. با این همه، در میدان عمل ثابت شد که دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه، صرفاً به دنبال کسب قدرت بوده و در عملگرایانه ترین و منفعت طلبانه ترین شرایط ممکن، برای رسیدن به بیشترین میزان منافع و میزان نفوذ، از مبانی و اصوال مهمی همچون حفظ حریم امنیتی همسایه و منطقه، عدول کرده اند. به جرات می توان گفت، بزرگترین خطا و گاف حزب عدالت و توسعه در گستره سیاست خارجی، رفتار مداخله گرانه و ماجراجویی در پرونده سوریه و لغزش در مسیر حمایت از افراط گرایی و تلاش برای نابود کردن دولت سوریه بود. این تصمیم، پیامدها و تبعات خطرناکی به بار آورد که در بخش آتی به ابعاد مهم این تصمیم خواهیم پرداخت.