جنازه در سطل زباله
رسیدگی به این پرونده از زمانی آغاز شد که خانواده دختری 20ساله به نام سوسن با مراجعه به کلانتری اعلام کردند فرزندشان مفقود شده است.
این دختر روز حادثه قصد داشت به مطب پزشک مراجعه کند. کارآگاهان بعد از اطلاع از این موضوع به مطب رفتند و فهمیدند سوسن به آنجا رفته اما به دلیل شلوغی مطب از وی خواسته شده بود یک ساعت منتظر بماند. سوسن منتظر نمانده و مطب را ترک کرده و پس از آن ناپدید شده است. کارآگاهان در جریان تحقیقات خود متوجه شدند سوسن با پسری جوان چندبار بهصورت تلفنی ارتباط داشته و پیامکهایی بین آنها ردوبدل شده بود. این پسر 18ساله که ناصر نام دارد وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، آشنایی با سوسن را تایید کرد و گفت: «ما فقط در حد سلام و احوالپرسی با هم صحبت میکردیم و من هیچ اطلاعی از او ندارم.»
کارآگاهان در بازرسی از محل سکونت ناصر متوجه آثار خون در اتاق این پسر شدند و به همین دلیل او را بازداشت کردند. ناصر در دور تازه بازجوییها باز هم اتهام قتل را انکار کرد و گفت: «من و سوسن با هم دوست بودیم و قرار ازدواج داشتیم. روز حادثه سوسن به خانه ما آمد و بعد از کمی صحبت خواست از آنجا برود که پایش سر خورد و به زمین افتاد. سر سوسن به دیوار خورد و او فوت شد. من که بهشدت ترسیده بودم جنازه را در کیسهای نایلونی گذاشتم، آن را از خانه بیرون بردم و در سطل زباله انداختم.»
کارآگاهان ادعای ناصر را غیرواقعی دانستند به همین دلیل به بازجویی از او ادامه دادند تا اینکه وی سرانجام به ارتکاب قتل اعتراف کرد. او گفت: «من و سوسن وقتی همراه خانوادههایمان به آنتالیا سفر کرده بودیم بهطور اتفاقی با هم آشنا شدیم و قرار گذاشتیم ازدواج کنیم. ارتباط ما در تهران هم ادامه داشت تا اینکه من تصمیم گرفتم به این رابطه پایان بدهم به همین دلیل روز حادثه وقتی سوسن به خانهمان آمد موضوع را با او مطرح کردم. آن زمان مادرم در منزل حضور نداشت و برادر کوچکم در اتاقی دیگر موسیقی گوش میداد به همین دلیل صدای ما را نشنید. سوسن وقتی فهمید قصد ندارم با او ازدواج کنم بهشدت عصبانی شد و مرا هل داد، من هم عصبانی شدم و او را هل دادم که سرش به لبه تختخواب برخورد کرد و بیحال شد. من که کنترلی بر رفتارم نداشتم سر او را چندبار دیگر به میله تخت کوبیدم و بعد با میله بارفیکس هم چند ضربه به وی زدم. بعد از مرگ سوسن جسد را در کیسه نایلونی گذاشتم و آن را در چمدانی چرخدار قرار دادم.»
متهم ادامه داد: «آن زمان هوا تاریک شده بود. چمدان را از خانه بیرون بردم و جنازه را در سطل زباله انداختم و فرار کردم.»
تحقیقات در رابطه با این پرونده همچنان ادامه دارد. این در حالی است که تحقیقات نشان داده سوسن دختری بااخلاق بود که فقط به قصد ازدواج با ناصر دوست شده بود و در مدت آشنایی نیز رابطهشان فقط به گفتوگو درباره ازدواج محدود میشد.
منبع: روزنامه شرق