آه استانبول
تو زیباترین شعر شهر جهانی
دل انگیز ترین غزل مغازله ی تمدن ها
جهان شهری بنا نهاده ی
پریان ،
آدمیان ،
و فرشتگان ،
چه خوش است در تو گم شدن …
آه اسلامبول !
تو دل رباترین شهری
که دل ربودی از تاریخ ،
تا نهایت به غمزه ی سوگلی خلقت ،
نعم الامیر
و ستوده ترین سپاه ، (1)
زِ قدر به طلب آمدند تو را
و شدی دل داده ی آخرین امت .
***
آه استانبول ؛
طلوع و غروب آفتاب ،
در کدامین شهر
به سان تو مبهوت گرند؟
خورشید به آغوش تو می خزد ،
و در آغوش تو فرو می رود
ماه و ستاره از گریبان تو برون می آیند ؛
چه زیباست هلال ،
بر سینه ی آسمان تو.
***
آه استانبول ؛
اذان های صدها مناره ات
درهم که می آمیزد ،
تسبیح مرغان دریایی ،
پر می کند فضای هفت تپه ات ؛
تو نماز می گزاری و دریا و آسمان ،
به تو اقتدا می کنند .
***
آه استانبول ؛
بی آه ،
نام تو نمی توان برد
بی آه ،
یاد تو نمی توان کرد .
کیست که تو را بیند ؛
مفتون نشود ؟
آه استانبول … .
خات نیوز- محمد حسین امیر اردوش/ تهران
(1) حَد’َثَنَا عَبدُ اللهِ بنُ مُحَمدِ بنِ أَبِی شَبَةَ ، قال عبد الله بن أحمد :وَسَمِعتُهُ أَنَا مِنعَبدِ اللهِ بنِ مُحَمدِ بنِ أَبِی شَیبةَ ، قَالَ : حدثَنَا زَیدُ بنُ الحُبَابِ ، قَالَ : حَدثَنِی الوَلِیدُ بنُ المُغِیرَةِ المَعَافِرِی ، قَالَ : حَدثَنِی عَبدُ اللهِ بنُ بِشرٍ الخَثعَمِی ، عَن أَبِیهِ ، أَنهُ سَمِعَ النبِی صَلى اللهُ عَلَیهِ وَسَلمَ یَقُولُ :
لَتُفتَحَن القُسطَنطِینِیةُ ، فَلَنِعمَ الأَمِیرُ أَمِیرُهَا ، وَلَنِعمَ الجَیشُ ذَلِکَ الجَیشُ .
قَالَ : فَدَعَانِی مَسلَمَةُ بنُ عَبدِ المَلِکِ ، فَسَأَلَنِی ، فَحَدثتُهُ ، فَغَزَا القُسطَنطِینِیةَ .
مسند أحمد بن حنبل « مُسنَدُ العَشَرَةِ المُبَشرِینَ بِالجَنةِ … » تتمة مسند الکوفیین » حدیث بِشر الخَثعمی
رقم الحدیث: 18565 (حدیث مرفوع) .
منبع: tayeb3.persianblog.ir