از لواسان تا استانبول
اینجا لواسان است؛ شهری که سال گذشته میهمانی جدید و ابدی را پذیرا شده و به مدت 40 روز تابلوهای این شهر فقط به او خوشامد میگفتند؛ خوشامدی غمگین و دردآور. روزی که بدن بیجان عباس کیارستمی را برای خاکسپاری به اینجا آوردند هیچوقت فراموش نمیکنم. گرچه بهخاطر جمعیت زیاد و یادآوری خاطرات تلخ، خودم به آنجا نرفتم، ولی به حضور روحش در این شهر عجیب، افتخار میکنم و کمی بعد از آن توانستم خودم را به رونمایی کتاب سر کلاس با کیارستمی که در کتابفروشی اسکایسنتر در لواسان برگزار شد برسانم؛ کتابی که برخلاف انتظار، نویسندهاش ایرانی نبود.
به گزارش خات نیوز به نقل از شرق، مایک لی، نویسنده و فیلم ساز بریتانیایی، این کتاب را بهعنوان ادای دین به عباس کیارستمی نوشته است. وی کیارستمی را در تجارب فیلمسازی او و کلاسهای آموزشیاش همراهی میکرده و این کتاب نگاهی است به روح و فکر کیارستمی و تکنیکهایی که در کلاسهایش در سراسر دنیا آموزش داده است. محمودرضا بهمنپور، ناشر این کتاب و مدیر نشر نظر که از دوستان قدیمی و نزدیک کیارستمی بوده، سخنرانی غمگینی در مراسم رونمایی درباره روحیات این کارگردان بزرگ داشت و همینطور مترجم کتاب، سهراب مهدوی.تمام اینها مقدمهای بود برای اتفاقهای بعدی که خواهم گفت؛ اتفاقهایی که مثل خاکسپاری عباس کیارستمی نتوانستم در آنها شرکت کنم. دو هفته پیش من و چند نفر از دوستان همرشته برای یک کارگاه آموزشی بهمدت یک هفته به یکی از دانشگاههای استانبول دعوت شدیم. برای من سفری بسیار باارزش بود و البته بار اول نبود که تنها راهی یک مسافرت آموزشی یا کاری میشدم. پس در همان فرودگاه امام خمینی(ره) طبق عادت مشغول جستوجو در اینترنت بودم برای پیداکردن اتفاقها یا برنامههای هنری دیگری که ممکن بود در آن یک هفته برگزار شود و ارزش رفتن و استفاده از آنها وجود داشته باشد. تحقیق در هواپیما به علت نبود اینترنت ناتمام ماند تا با گروهی که همراه آنها دعوت شده بودیم به استانبول رسیدیم.فرودگاه از شهر فاصله زیادی داشت، پس در ماشینی که همه با هم به سمت اقامتگاه دانشگاه میرفتیم اینترنت رومینگ خود را روشن کردم و به جستوجو ادامه دادم.
همه با هم صحبت میکردند و میخندیدند که من آن برنامه طلایی را پیدا کردم. «سیزدهمین فستیوال بینالمللی فیلم کوتاه آکبنک در استانبول». در این فستیوال 101 فیلم از 37 کشور دنیا حضور داشتند که از بین هزار فیلم ارسالشده انتخاب شده بودند و اما نقطه طلایی این فستیوال در توضیحات اصلی بود که من را از جا پراند. تمرکز اصلی این فستیوال بر کارگردان بزرگ ایرانی که بهتازگی از بین ما رفته؛ یعنی عباس کیارستمی بود و دوست و همراه او سیفالله صمدیان که در این فستیوال حضور داشت. فستیوال در طول سفر ما برگزار میشد و روز یکی مانده به آخر حضور ما در استانبول به عباس کیارستمی اختصاص داده شده بود، ولی باز شانس با من یاری نکرد و در آن روز بارانی، جلو قصر توپکاپی به زمین خوردم و پای از قبل آسیبدیده دوباره پیچ خورد و توانایی راهرفتن را از من گرفت. اما گزارش این روز را برایتان میگویم. در این روز ابتدا فیلم مستند 10 روی ده، ساخته عباس کیارستمی در سال 1383 به نمایش گذاشته شد.فیلم دیگری که نه ساخته عباس کیارستمی، بلکه فیلمی درباره کنار او بودن است. فیلم 76 دقیقه و 15ثانیه با عباس کیارستمی، ساخته سیفالله صمدیان است که لحظات مشترکش با کیارستمی را به نمایش میگذارد. نام این مستند اشاره دارد به مدتزمان این مستند و نیز سنی که عباس کیارستمی در زمان ازدنیارفتن داشت: 76 سال و 15 روز. این فیلم پیش از این در جشنواره ونیز هم حضور داشته است.رضا اویلیم، منتقد و محقق جوان از کشور ترکیه، درباره کیارستمی سخنرانی کرد.
بعد از آن نوبت به سخنرانی سیفالله صمدیان، دوست و همراه عباس کیارستمی و فیلم بردار 3 فیلم او، ای بی سی آفریقا، جادهها و پنج رسید و در آخر فرهاد عیوضی، مستندساز، عضو خانه سینمای ایران و عضو انجمن مستند ترکیه درباره عباس کیارستمی و آثارش صحبت کرد. حضور فیلمهای مستند و سینمایی ایرانی در جشنوارههای بینالمللی هر روز پررنگ و پررنگتر میشود. عباس کیارستمی، از سردمداران سینمای ایران، پنج بار نامزد جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و 4 بار داور جشنواره کن بود و در سال 1997 در پنجاهمین دوره جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس این جایزه را گرفت. این اولین نخل طلای ایران بود. نخل طلای بعدی نصیب شهاب حسینی برای بازی در فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی شد. درست است که کیارستمی دیگر نیست که فیلم بسازد، درست است که رفته و ما را تنها گذاشته، اما میراثی باارزش بهجا گذاشته که با وجود افراد برجستهای که هماکنون در سینمای ایران فعالیت میکنند، امید به بقای این میراث ارزشمند وجود دارد.